Romans |
|||
یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, :: 8:14 :: نويسنده : فریبا
ديشب با خدا دعوايم شد ... با هم قهر کرديم ... فکر کردم ديگر مرا دوست ندارد ... رفتم گوشه اي نشستم ... چند قطره اشک ريختم و خوابم برد ... صبح که بيدار شدم مادرم گفت ... نميداني از ديشب تا صبح چه " باراني " مي آمد ... نظرات شما عزیزان:
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|