Romans
 
Romans
 
 
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : فریبا

 تولد چیزی غیر از آغاز مرگ نیست......

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی 

ولی

هیچوقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

بخاطر دلت که دریاست

چشمایی که تموم دنیاست 

همیشه از خودت گذشتی

بخاطر همینکه هستی



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : فریبا

اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دست شو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد. هرطور بودباید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم.بالاخره هرطور که بود موضوع روپیش کشیدم, از من پرسید چرا؟! 



ادامه مطلب ...


شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : فریبا

 بیا خودمان باشیم

تو حرف بزنی،من نگاه بکنم

من نگاه کنم ، تو بخوانی

و بعد لبخند بزنیم بر این همه دیوانگی

برای انتقام از فرداهایی که برای ما نیست



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:25 ::  نويسنده : فریبا

 خوشحالم که بردم ، چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت

خوشحالم که باختی،چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت

           



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:23 ::  نويسنده : فریبا

 

 
 
ای کاش جمله ی «دوستت دارم » بازی لب ها نبود.

 



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:5 ::  نويسنده : فریبا
نماشگاه زده ام
بیا و تماشا کن

تمام
روزهای نبودنت را  آه کشیده ام
و

با حسرت قاب گرفته ام...

فقط بخاطر تو


 



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:4 ::  نويسنده : فریبا

دوباره آمدم

با کوله باری از امید

با کوله باری از شوق فردا

اما تا کی به فردا باندیشم؟؟؟!!!

پس سهم امروز از زندگی چیست؟

آنقدر در انتظار فردا مینشینیم که تا به خودمان می آییم

دیگر فرصتی نمانده

دیگر فردایی نیست

چون یک عمر منتظر فردا بودیم و وقتی آمد

بی صدا از کنارمان رد شد آن را ندیدیم

زندگی همین است:

کودکی به شوق جوانی میگذرد

جوانی به شوق خوشبختی

خوشبختی را نمیبینیم وقتی از کنارمان میگذرد چشم بسته به فردا

 

میاندیشیم

و پیری از پس کوچه های تنگ انتظار و امید فردا به ما میرسد

اما دیگر نه شوقی است نه امیدی

فقط انتظار است

انتظار آمدن مرگ

پس تا دیر نشده ببین:

خوشبختی را

زندگی را

آنرا در ثانیه به ثانیه امروز جست وجو کن

که شاید فردا خیلی دیر باشد

که شاید اصلا فردایی نباشد

فقط بخاطر تو


 

 



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 10:2 ::  نويسنده : فریبا

دلتنگت شده ام به همین سادگی...

گفتی از دلتنگی هایم دیگر سخن نگویم

من امشب دلتنگی هایم را به دست باد سپردم

تا این باد با دلتنگی هایم چه کند؟

آیا دلتنگی های مرا به دریا خواهد برد؟

و فریادش را با فریاد موج های بیتاب یکی خواهد کرد؟

یا در این شب بارانی ...

بر سنگفرش کوچه های خلوت جاریش می کند...

یا شاید در شبی مهتاب

آن ها را به نگاه به یک غریبه که به ماه خیره شده بسپارد!

یا شاید در نگاهی سرد

در گوش دو پیکر خسته در خواب زمزمه اش کند؟

آیا کسی دلتنگی های مرا خواهد شنید؟؟؟

دلتنگی هایم را به باد سپرده ام...

شاید این باد دلتنگی مرا

در گوش تو ای ناب تر از غزل هایم زمزمه کند!

بگذار برایت بگویم

که امشب سخت دلتنگت هستم...!

فقط بخاطر تو 


 


شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 9:50 ::  نويسنده : فریبا

تو که آمدی عاشقی برایم پر معنا تر از گذشته و کلام دوست داشتن

مقدس تر از همیشه شد و داستان لیلی و مجنون برایم واقعی تر از قبل...

تو که آمدی تنهایی به عزا نشست، غم سفر کرد و قلبم به استقبال

عشق رفت...

وقتی تو آمدی ساحل دریای دلم پر از مروارید و صدف شد و دیگر در کنار

ساحل تنها نبودم و تو نیز در کنار من بودی...

تو که آمدی شب های شهر ستاره باران شد و دروازه شهر گلباران...

تو مانند یک نوای عاشقانه بر قلبم نشستی و و قلب مرا با آن نوای

آرامت پر از محبت کردی...

تو مانند پرنده ای در دلم نشستی و با پروازت در آسمان دلم به من غرور

پرواز به دشت عشق بخشیدی...

تو مانند یک خاطره شیرین در دفتر عشقم می مانی و خواهی ماند...

دفتر عشق را همراه با نام مقدس تو و خاطرات شیرینی که با هم

داشتیم در صندوقچه ای در قلبم می گذارم  و کلیدش را به حق می سپارم...

 

 

فقط بخاطر تو


 



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 9:34 ::  نويسنده : فریبا

می نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...

می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...

تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!



آذر 1393 مرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشتهای یک عاشق تنها مانده از................... و آدرس too123.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان
 
 
 
دانلود آهنگ جدید - دانلود آهنگ جدید,دانلود اهنگ

دریافت کد :: صداياب