Romans
 
Romans
 
 
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 7:42 ::  نويسنده : فریبا
1- بی کار ترین آدم دنیا:خواننده ی این نوشته

2-بد بخت ترین آدم دنیا:دوست پسر
2- قشنگ ترین آدم دنیا:هر کی هست اونی نیست که تو آینه میبینی

3- ورزشکار ترین آدم دنیا (البته در رشته چتر بازی ): دوست پسر
4- جواد ترین آدم دنیا:بنیامین - متین دو نجره - محسن یگانه

5- با استعداد ترین بازیگر سینمای دنیا:محمدرضا گلزار - امین حیایی

6- قشنگ ترین آدم دنیا:هر کی هست اونی نیست که تو آینه میبینی

7- پیرترین آدم دنیا:علی دایی

8 - باحال ترین آدم دنیا: من!

9- ضایع ترین آدم دنیا:شک نکن که خودتی

10- آخر هرچی ترین تو دنیاست:مثل اینکه کسی دیگه نمونده...
 
 


چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:39 ::  نويسنده : فریبا

 

 امشب سرآن دارم  تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من اسرار تو راجویم
امشب به درت خواهم تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان  عطرت به صفا بویم

امشب زغمم تاصبح حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری تا باز کنی رویم

امشب زمیت نوشم  تا مست کند آن می من را که گنه کردم بسیار مدد جویم

امشب به سرم می زن بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من بسیار شرم رویم

امشب به درت کوبم تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم دست از گنهم شویم

امشب در لطفت را بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم راهت به لقا پویم

امشب زمیت ساقی مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت کفران نشودخویم
 
امشب که نهم برسر قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت آشفته کنم مویم
 
امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم
 
امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!
 


چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:35 ::  نويسنده : فریبا

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:33 ::  نويسنده : فریبا

چه در دل من

چه در سر تو

من ازتو رسیدم به باور تو

تو بودی و من

به گریه نشستم برابر تو

بخاطر تو

به گریه نشستم  بگو چه کنم

 

با تو....شوری در جان

بی تو....جانی ویران

از این ....زخم پنهان

می میرم

نا مت ....در من باران

یادت ....در دل توفان

با تو .....امشب پایان

می گیرم

 

نه بی تو سکوت

نه بی تو سخن

به یاد تو بودم  به یاد تو من

ببین غم تو

رسیده به جان و دویده به تن

ببین غم تو

رسیده به جانم

بگو چه کنم

  


 



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:31 ::  نويسنده : فریبا

نی از تو منقلب شد و در من نیاز شد

نی از نوای نوشدگی نی نواز شد 

نی ناز کرد تا همه جا نازکی کند

با نازکان نشست و گل انداخت ، ناز شد

قد شد بلند شد که به قامت بایستد

قد قامت تمام نمای نماز شد 

نی لب به نغمه داد نی از نغمه لب گرفت

لب نغمه خوان ِ نی شد و نی نغمه ساز شد 

حج هفت دور دور نیستان طواف کرد

نی هفت بند محرم خود شد حجاز شد 

رازی که در نی است همان راز در می است

نی را ز می چه باک که همراز ِ راز شد 

گیسوی شب به نی که گره خورد باز شد

تا ناله ی نی و شب و گیسو دراز شد




چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:30 ::  نويسنده : فریبا

من از عهد آدم تو را دوست دارم

 

از آغاز عالم تو را دوست دارم

 

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح

 

سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم

 

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی

 

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

 

سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم

 

به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم

 

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

 

بگوییم با هم: تو را دوست دارم

 

جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما

 

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

 

 


 



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:28 ::  نويسنده : فریبا

 

 سرت که درد نمی آید از سوالاتم؟
مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم
 
چطور این همه جریان گرفته ای در من
و مو به موی تو جاری است در خیالاتم؟
 
بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟
نه…مدتی است که تغییر کرده حالاتم
 
چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم؟
درست از آب درآیند احتمالاتم
 
تو محشری به خدا، من بهشت گم شده ام
تو اتفاق می افتی، من از محالاتم
 
چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم
دوباره گیج شدی حتماً از سوالاتم
 
دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی
مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم….
 
 


 



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:27 ::  نويسنده : فریبا

شنیدی که دلم گفت بمان ایست ، نرو

 

به خدا وقت خداحافظی ات نیست ، نرو

 

نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست

 

گوش کن نبض دلم زمزمه اش چیست ،نرو

 

 



چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:26 ::  نويسنده : فریبا

 

ترسم اين است که پاييز تو يادم برود 
حس اشعار دل انگيز تو يادم برود  

ترسم اين است که باراني چشمت نشوم 
لذت چشم غزلخيز تو يادم برود

بي شک آرامش مرگ است درونم،وقتي
حس از حادثه لبريز تو يادم برود

من به تقويم خدايان زمان شک دارم
ترسم اين است که پاييز تو يادم برود

با غزلها ت بيا چون همه چيزم شده اند
قبل از آني که همه چيز تو يادم برود 
 
 


چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 13:24 ::  نويسنده : فریبا

شبی بی حوصله رفتی، دعا کردم که برگردی 
خدا را تا سحر آن شب صدا کردم که برگردی
 
 کنار پیچک خاموش و سرد باغچه ماندم
نمی دانی کجا رفتم، چها کردم که برگردی
 

دوباره سایه ات تا کوچه ای بی انتها می رفت
و من هم گریه را بی انتها کردم که برگردی
 
 اگرچه رفتنت این بار رنگ بر نگشتن داشت
ولی من آرزو کردم، دعا کردم که برگردی
 
 ببین! اینجا کنار کودکی هامان نشستم باز
جوانی را ز دامانم جدا کردم که برگردی
 
 و این نفرین تنهايم به خود می گفت با افسوس
چه بیهوده دلم را مبتلا کردم که برگردی!
 


آذر 1393 مرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391
پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشتهای یک عاشق تنها مانده از................... و آدرس too123.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان
 
 
 
دانلود آهنگ جدید - دانلود آهنگ جدید,دانلود اهنگ

دریافت کد :: صداياب