Romans |
|||
چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, :: 18:46 :: نويسنده : فریبا
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن … چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, :: 18:40 :: نويسنده : فریبا
آهای کافـﮧ چی … در این روزهاے پر رفت و بی آمد ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟ این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛ اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچاگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز , اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است . بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟ چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:, :: 8:11 :: نويسنده : فریبا
مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه... مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے .... زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـے سر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے : خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم ... پــــــــس چــه شـــد چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:, :: 8:6 :: نويسنده : فریبا
گاهي ميتواني براي عشقت چند سطر سكوت به يادگار گذاشت
تا او در
خلوت خود هرطور كه خواست ان را معنا كند
عشق ایستادن زیر بارون و دو تایی خیس شدن با هم نیست ..
عشق اونه که یکی برای دیگری چتری باشه .. و اون هیچوقت نفهمه که چرا خیس نشده. جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, :: 21:32 :: نويسنده : فریبا
دوســـت داشتنت بوی ِ بــــــاران می داد... میگن عاشقا عشقشون رو زیبا میبینن..
ایندفعه که دیدمت خیلی زیباتر شده بودی..
نمیدونم ، تو هردفعه زیباتر میشی یا من عاشقتر ...
در زندگی هر کسی ،
یکی هست که مثل “هیچکس” نیست …
در زندگی من تو هستی که مثل تو هیچ زندگی نیست....
بالأخره خندههای یک نفر باید یک ..
چیزی را توی دلم آب کند؛ یا خندههای تو،.. قند را یا خندههای خودم، غم را ... پيوندها
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن">خرید اینترنتی عینک آفتابی ریبن
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|